زندگی موازی

موازی با آن چه که هستم، هم جهت با خودم

زندگی موازی

موازی با آن چه که هستم، هم جهت با خودم

این منم، پویا، خلاق و قدری جلوتر از خودم.

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به زندگیت برس

هر کسى اخلاق هاى خاص خودش رو داره و سبک زندگیش مختص خودشه. ... تحمیل عقاید, سلایق و حتى احساسات, از نظر من صلب آزادى و به نوعى توهین است. راهنمایى, امر به معروف و نهى منکر فلسفه اى مجزا دارد. :-)
  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰

خشم

خشم شدید منطق را تغییر مى دهد

ارتباط اجزاى استدلال را قطع مى کند

خشم موجب پراکندگى فهم و فکر مى شود

حضرت على ع ، 

  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰

دنیاى سرد

دیماه ١٣٩٠ بود، ساعت ٩ شب 

زمستان سرد همدان

من و مهمان یک روزه ام از کافه بن بست به سمت چهار راه پژوهش در حال قدم زدن بودیم، از همه چیز حرف زدیم، حس نوشیدن شیرکاکائوى داغ در هواى سرد و میان حجم سکوت جاده هاى این حوالى، لذت صداى فشرده شدن برف زیر پا و حتى این آخرین کنفرانس اپل.

به چهارراه رسیدیم، ایستاد، ایستادم. بى هیچ مقدمه اى گفت که باید برود. یک تاکسى از دور خودش را رساند و او رفت.

به پارک آن طرف چهارراه رفتم. یکى دو تا از راهرو هاى اصلى پارک پارو شده بودند، جایى براى نشستن نبود. برف که نم نم مى بارید شدت گرفت. به چراغ انتهاى پارک خیره ماندم و بعد از ساعتى یک آن حس کردم ته دلم خالى شد، حسى مثل جا گذاشتن یک چیز مهم، و چه حجمى از تنهایى و حس بى نظیرش محاصره ام کرده بود.

قدم زنان رفتم، ساعت ٢ بود که به خانه رسیدم.

---

این روزها آن شخص به طور متواتر به ذهنم خطور مى کند. حتى لحن نگاهش

---

امروز رمز اینستگرمم را فراموش کرده بودم، حتى نام کاربرى ام را. یادم آمد که این اواخر ایمیل و سایر مشخصاتم را هم از حساب اینستگرم حذف کرده ام. اما هنوز راهى وجود داشت، میتوانستم با دادن نام کاربرى و مشخصات فیس بوک آن را برگردانم. براى فهمیدن نام کاربرى راهى به ذهنم رسید، که برم به اکانت یکى از آشنایان و از نظرهایى که ثبت کرده ام، آن را بفهمم. به چند صفحه اى سر زدم، چیزى نیافتم و آخر سر صفحه همین دوستم که مدت زیادى هم هست که از او بى خبرم را باز کردم. آخرین عکسش، جثه ى نحیفى بود از او، بر تخت بیمارستان و روبان نارنجى رنگى که نشسته بود بر روى عکس پروفایلش. سریع در گوگل سرچ کردم:

 orange ribbon represented for? 

جوابم را پیدا کردم:

Leukemia

یعنى سرطان خون

---

تمام

  • پویا خلاق