زندگی موازی

موازی با آن چه که هستم، هم جهت با خودم

زندگی موازی

موازی با آن چه که هستم، هم جهت با خودم

این منم، پویا، خلاق و قدری جلوتر از خودم.

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۶ مطلب با موضوع «نصیحت و تلنگر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کمی از قرآن

   حسین ثروتى در کتاب ؛؛سلام خداى خوبم؛؛، با توجه به برخى آیات نکاتى را آورده، بخش هایى از این کتاب را براى شما مى نویسم:
>
گناه باعث میشه همین چیزاى درستى که الآن بهشون معتقدى، یه روز برات مسخره بشه و همه رو تکذیب کنى. ١٠ - روم
>
+ براى این که بفهمى دینت حقه چقدر تحقیق کردى؟
- زیاد تحقیق نکردم ولى حس خوبى نسبت به دینم دارم.
+ دلت رو به این چیزا خوش نکن، همه نسبت به اعتقاداتشون حس خوبى دارن. ٣٢ - روم
>
سعى کن تا میشه از خودت تعریف نکنى و به کارات ننازى. خدا سه بار تو قرآن فرموده از این جور آدما خوشم نمیاد! ٣٦ - نساء // ٢٣ - حدید // ١٨ - لقمان
>
تعصب که شاخ و دم نداره. همین که تو حاضر نیستى از آداب و رسومى که دلیل منطقى براشون وجود نداره دست بردارى یعنى تعصب ٢١ - لقمان
>
فک مى کنى که فقط ابلیسه که تو دل آدما وسوسه میکنه؟ شاید همین آدماى دور و برمون کمتر از ابلیس نباشن! ٥،٦ - ناس
>
همیشه سکوت علامت رضا نیست، بعضى ها حیا مى کنن اعتراض کنن، تو خودت مراعات کن. ٥٣ - احزاب
>
چه خوبه تشکر از خدا وقتى نعمت جدیدى بهمون میده با نماز شکر باشه. ١ و ٢ سوره کوثر
>
دغدغه راهنمایى کردن مردم خیلى خوبه ولى باید قبل از اون به فکر ایمان و رفتار خودت باشى. ٣ - عصر
>
یه وقت فکر نکنى تو پرونده اعمالت فقط کارهاى خودته، هر کارى که بهش راضى بودى هم به حسابت مى نویسند. شتر صالح رو یه نفر کشت ولى براى همه نوشتند! ١٢ تا ١٤ شمس
>
همیشه سعى کن خواسته ى اصلى و مهم خودت رو شفاف و قاطع مطرح کنى! ٤٦ - سبا
>
یه وقت جوگیر نشى و بخواى با بى میلى و بى حوصلگى ختم قرآن کنى، اون مقدار که برات آسونه و اشتیاق دارى قرآن بخون! ٢٠ - مزمل
>
بى جهت خودت رو خسته و ناراحت نکن، فقط به کسى تذکر بده که فک مى کنى فایده داره. ٩ - اعلى
>
اول بذار اندازه طرف و سطح استعدادهاش دستت بیاد، بعد راهنماییش کن. ٣ - اعلى
>
به اندازه اى که انتظار دارى همسرت چشم پاک باشه، خودت هستى؟ ٢٦ - نور
>
نگو ازدواج کنه خوب میشه، بگو اول خوب بشه، بعدا ازدواج کنه! ٣٢ - نور
>
این که دوست دارى به جلسات دینى بری و حرفاى حوب بشنوى کافى نیست، ببین چقدر از این حرفا رو عمل مى کنى؟ ٥١ - نور
>
کجا بودن مهم نیست، مفید بودن مهمه! ٣١ - مریم
>
دنبال کسى باش که وقتى باهاشى تو رو از خودش بدونه و وقتى هم باهاش قهر کردى براى خوشبختى تو دعا کنه! ٣٦ - ابراهیم
>
نباید این طور باشه که هر کى پیشت گریه کرد، تحت تأثیر قرار بگیرى و حق رو بهش بدى. ١٦ و ١٧ سوره یوسف
>
خواهشا کاسه اغ تر از آش نباشیم. خدا مى خواد مردم با اختیار خودشون ایمان بیارن، ولى ما مى خوایم مؤمن بشن، هر چند با زور و اجبار! ٩٩ - یونس
>
همه ى محبتت رو یه دفعه خرج نکن، اول لیاقت و ظرفیت طرف رو در نظر بگیر. ١٤٢ - اعراف
>
هدیه اى گرفتى، احترامى بهت شد، سعى کن تا میشه بهتر و بیشتر جبران کنى. ٨٦ - نساء
---
و من الله توفیق

||||||||||||
  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰
پارسال، ماه رمضون، تو یکى از شهرهاى کویرى ایران، تو یه بنگاه معاملات آهن کار مى کردم. خیلى خوش گذشت و اون کار تجربه خوبى بود که همیشه یادم مى مونه.



همه ى این ها رو در حالى انجام مى دادم که روزه بودم. سختى داشت ولى تاب آوردنش سخت نبود.

حالا اگه مشکلى هست یا اعتقاد یا توفیق نیست، میشه تو مترو تحمل کرد و به احترام چند نفرى که روزه هستن، به احترام قانون، یک و نیم لیتر آب معدنى نخورد.
شاید محروم باشیم از روزه گرفتن، از احترام گذاشتن محروم نباشیم : )

داخل پرانتز: حرِّ شهید، با این که مخالف بود اما از احترام غافل نبود. آزاد بود از تعصب و نفرت، آزاده بود. به واسطه ى ادبش، عاقبتش خیر شد.

---

بعدا نوشت: یه کامنت روی این پست گرفتم، خواستم شما هم بخونیدش:

؛؛سالهای دبستان من برمیگردد به سالهای بعد از جنگ. آن سالها هنوز وضعیت مملکت انقدر به سامان نبود و همه چیز در دسترس نبود. نوبرانه هنوز نوبرانه بود و میوه ها توی فصل خودشان تعریف داشتند و در هر فصل دیگری به راحتی پیدا نمیشد. آن سالها یک سری میوه ها لوکس و فانتزی به حساب میآمد. مثل موز! انقدر که خیلی از هم نسل های من حتماً در خاطرشان میآید که برای مهمانی های خاص موز در کنار باقی میوه ها بود و وقت هایی که مهمانی میرفتیم، بعضا بهمان تذکر میدادند که بهتر است موز برنداریم.
اما حالا چه شد که یاد آن سالها و این شرایطش افتادم؟ راستش دیدن یک چیزهایی، آن سالهای کودکی و مدرسه رفتن را در کنار حساسیت ها و مراعات های مادر برایم یادآور شد. آن دقت مامان که مبادا میوه ی نوبر یا موز را ببریم مدرسه و همشاگردی ای ببیند و احیاناً دلش بخواهد اما رویش نشود بگوید و توی دلش بماند. که گناه دارد و درست نیست و دل شکستن است و این حرف ها....
.
بعضا که همکارها رو میدیدم که غذاهای بودار میاوردن، یاد بچگی میافتادم. و فکر میکردم اقل احترام ها، میتونه شخصیت خود آدم رو ارزشمند کنه، حتی اگه اعتقادی نداشته باشه! میتونه باعث رستگاری بشه....
.
اینا رو میخواستم با بالا و پایین، پست کنم که دیگه بی خیالش شدم. ولی گفتم اینجا بیارم اقلا؛؛

کامنت ازنجوای من

  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰
مثلا ما هفت سال تو مدرسه، درس زبان داشتیم، سالى حدود ٣٠ جلسه و جلسه اى دو ساعت درسى. علاوه بر این من ٧ ترمِ ٤٠ ساعته هم مجزا کلاس رفتم. کلا میشه ٧٠٠ ساعت ولى حالا چقدر انگلیسى بلدم؟ هیچى!  دقیقش سطح یک از سیستم زبان هاى اروپایى که ٦ سطح داره!



فقط یه نمونه بود، شما همینو بردار تعمیم بده به کل زندگى من ؛)


|||||||||
  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰

منو از 2048 میترسونی؟

سلام

دو روز گذشته همدان بودم و امروز بار دگر برگشتم به مقر اصلى ام یعنى اتاقم!

این بار به جاى انتخاب کتاب براى حین مسیر، یک بازى روى دستگاهم نصب کردم و این هم حاصل کار:

این بازى دو هفته اى هست که زندگى اعضاى خانواده را درگیر کره و ملت تلاشها کرده اند که به عدد مبارک ٢٠٤٨ برسند، لکن این جانب در اولین تلاش هاى خودم رکورد ایشان را ضرب در چهار زدم! تا شاید نشانه اى باشد براى شما!!!

و آنچه که در این بازی مشهود بود:

١. طمع، سد موفقیت است

٢. آرزوهاى بزرگ و کور (در مسیر هدف اصلى نیست) آدم را زمین مى زنند. همیشه همه ى اهدف باید در خدمت هدف غایى باشند.

٣. بین دو گزینه همیشه انتخاب سومى هم است. یعنى اگر خلاقیت باشد، در هر بن بستى باز جاى امید هست.

٤. باید به افرادى نزدیک شد که باعث بزرگ تر شدن (رشد) آدمى مى شوند

٥. هجوم بدون ساپورت لاین یک جور حودکشى ست.

---

پ.ن: استراتژى و متدهاى برد ٢٠٤٨ رو به یکى از دوستان (عطا) یاد میدادم، آخرش برگشته میگه حالا اشکال نداره، تورو به عنوان مشاورِ معاونِ دستیارِ دومم می پذیرم!

---

موفق باشید و سرفراز


|||||||||
  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰

طی این یک سال گذشته یه سری خلقیات در من ایجاد شده که راضی ام ازشون:

- وبلاگ با قالب تیره یا مضمون شکوه و ناله نمی خونم! آهنگ دپرس که آخ چرا تو رفتی و پس من چی و اینا گوش نمیدم! با آدم های افسرده نمیپرم و ...

- واسه کسی یا چیزی که ازش نفعی بهم نمیرسه وقت نمیذارم. (در همین رابطه اکانت پلاس و تویترم رو فرستادم هوا و تعداد دوستانم توی فی *سب *وک رو از پونصد و خورده ای رسوندم به هفتاد تا که باید کم تر هم بشه)

- ده دقیقه قبل از این که بشینم پای لپ تاپ، با خودم حساب کتاب میکنم چه کارایی دارم و قراره چه قدر براش وقت بذارم

- شرح حال، علایق و هدف هام رو خیلی واسه کسی شرح نمیدم.

- به هیچ وجه وارد بحث های اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و کارشناسانه نمیشم. با افرادی که ذهن صلب دارن کلا بحث نمیکنم.

- از رفتارهای خوب و بدِ اطرافم درس میگیرم و نکات مثبتی رو که عایدم میشه توی دفترچه ای که همیشه همراهمه مینویسم.

- خیلی از سختی هایی که پیش میاد رو جز لاینفک زندگی میدونم، فک میکنم وجودشون لازم بوده. با لبخند مهارشون میکنم.

- کارهایی که درگیرشونم رو با علاقه ی وافر انجام میدم.

---

بخشی از این حجم بهبود و سرخوشی رو از نویسنده وبلاگ بغلی دارم :)


  • پویا خلاق
  • ۰
  • ۰

دل نسوزونیم

هر چی میخواید بزنید بشکنید اما دل نه!

میگه نمیدونم چرا حال و روزم اینه، سریع جوابشو میدن: برو ببین چیکار کردی که داری جوابشو پس میدی
میبینن طرف خورده به بحران مالی و خرجش زیاده، میگن :‌معلوم نیست از کجا این همه درآورده و حالا مجبوره اینجوری تو خرج بیافته!

آره شاید اینا راست باشه، اینا رو انکار نمیکنیم اما چرا زخم زبون؟!

  • پویا خلاق